در سایه کوه باید از دشت گذشت !
یک روز رسد خوشی به اندازه کوه
یک روز رسد غمی به اندازه دشت
افسانه زندگی چنین است رفیق
در سایه کوه باید از دشت گذشت ...
نوشته اي از يك عاشق به نام :جواد| سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, | 11:13 | + | موضوع: <-PostCategory-> برای دیدنت در خواب به خدا التماس می کنم چه برسد به بیداری !!!
اینجا هنوز کسی شب ها
برای دیدن تو در خواب
به خدا التماس می کند ...
نوشته اي از يك عاشق به نام :جواد| سه شنبه 13 فروردين 1392برچسب:, | 11:9 | + | موضوع: <-PostCategory-> طلب ...
نوشته اي از يك عاشق به نام :جواد| دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, | 16:26 | + | موضوع: <-PostCategory-> یکی را دوست می دارم ...
یکی را دوست میدارم ولی افسوس او هرگز نمیداند
نگاهش میکنم شاید بخواند از نگاه من ، که او را دوست می دارم
ولی افسوس او هرگز نگاهم را نمیخواند
به برگ گل نوشتم من :
تو را من دوست میدارم
ولی افسوس او برگ گل را به زلف کودکی آویخت ، تا او را
بخنداند
به مهتاب گفتم ای مهتاب ، سر راهت به کوی دوست،سلام من
رسان و گو :
تو را من دوست میدارم
ولی افسوس چون مهتاب به روی بسترش لرزید ، یک ابر سیاه آمد
که روی ماه راپوشاند
صبا را دیدم و گفتم : صبا دستم به دامانت ... بگو از من به دلدارم ،
که او را دوست میدارم
ولی افسوس و صد افسوس ز ابر تیره برقی جست که قاصد را میان
ره بسوزاند
نوشته اي از يك عاشق به نام :جواد| دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:, | 14:16 | + | موضوع: <-PostCategory-> دلتنگی .....
دلتنگی یعنی :
بشینی به خاطراتت باهاش فکر کنی
اونوقت یه لبخند بیاد رو لبت !
ولی چند لحظه بعد ...
شروع اشک های لعنتی !!!
خیانت ...!
یادم میاد نوشته بودم :
من کویــــــرم !!
تو اومدی و گفتی :
من میشم ابر ، میبارم و سرسبزت می کنم !
من نمی دونستم که ابر خودش عاشق دریاست
و وجودشو از اون می گیره ...
دوست داشتن مثل بازی با الاکلنگ می مونه !
دوست داشتن مثل بازی با الاکلنگ می مونه
اونی که عاشق تره
همیشه خودشو میاره پایین
تا عشقش از بالا بودن لذّت ببره ...
امشب ...
بياامشب به من محرم شواي اشک / بیا امشب تو هم با غم شوای اشک
بیا بنگر دلم تنها شده / باز بیا قلب مراهمدم شو ای اشک
من آن گلبوته خشک کویری / بيابرروی من شبنم شوای اشک
رهاکن ميل ماندن در دو چشمم / تو جاری بر رخ زردم شواي اشک
عشق ....
گفت تا آخرش با تو میمانم
گفتم آخرش کجاست؟
گفت آخر دنیاست پایان زندگیست عشقت میمیرم
گفتم آخر دنیا کجاست؟ گفت از نگاهم پیداست
گفتم نگاه تو، رو به کجاست؟
گفت نگاهم رو به
گفتم پایان زندگی کجاست؟
گفت لحظه ای که از
اجازه هست ....
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد ......
چــقــدر مــتــفــاوتـــنــد ادمــهــا . . .
عــشــق بــرایِ یــکــی دلــگــرمــی . . .
و بــرایِ دیــگــری ســرگــرمــی . . . !
دلم ...
باتو ..
جدایی ..
هنوز عادت ..